نویسنده: فرانسوا دوبه
برگرداننده: حسن چاوشیان
ویراستار: محمد منصور هاشمی


 

 Participant Observation

در این روش، پژوهشگر وارد نظام روابط، اجتماع یا سازمانی می‎شود که می‎خواهد آن را مطالعه کند. جامعه‌شناسان به قصد سهیم شدن در تجربه‌های کنشگران، برای ملحق شدن به آن‎ها در زندگی روزمره‌شان، و گاهی یکی از آن‎ها شدن، تلاش می‌کنند. اکثر مطالعات انسان شناختی با تکیه بر این روش انجام می‎گیرد، چون اهمیت زیادی دارد که کسانی که مورد مطالعه‎اند و به فرهنگ متفاوتی تعلق دارند پژوهشگر را بپذیرند و به رسمیت بشناسند. گاهی یکی از اعضای خود گروه مورد مطالعه است که جامعه شناس می‎شود. در حوزه‎ی نفوذ وسیع مکتب جامعه شناسی [مکتب] شیکاگو در بعضی از تک‌نگاری‎های مهم جامعه شناختی جایگاه ویژه و ارجحی به مشاهده‌ی مشارکتی داده‎اند. مثلاً وایت زندگی دسته‎های نوجوانان بزهکار را با مشارکت در زندگی ساکنان یکی از حوزه‎های فقیرنشین ایتالیایی در امریکا، توصیف و تحلیل کرد. علاوه بر این، او سعی کرد تعدادی از اصول کلی این روش را استنتاج کند: مثل استفاده از چند مطلع محلی، پرهیز از همانندشدن کامل، اجتناب از مداخله‌ی مستقیم در امور گروه. این روش در حوزه‌های گوناگونی به کار رفته است. در قدیمی‎ترین مطالعات در حوزه‎ی جامعه شناسی کار، در کارخانه‎ی وسترن الکتریک، از این روش استفاده شد. در دهه‎ی 1960 جریان‌های نظری نوینی به وجود آمد که خواهان درک تعامل اجتماعی و فرایند انگ‌زنی بودند و جان تازه‎ای به روش مشاهده‎ی مشارکتی دادند. هوارد بکر برای بررسی بعضی از انواع رفتارهای حاشیه‎ای در تجربه‎ی چند گروه معدود شرکت جست، و خصوصاً اروینگ گافمن تحلیل و توصیف تعامل اجتماعی و «نمایش» اجتماعی را از طریق عضویت کامل در مبادلات در زندگی روزانه، از نو متداول ساخت.
شأن روش شناختی مشاهده‎ی مشارکتی به هیچ‌وجه واضح نیست. از یک طرف، مشاهده‎ی مشارکتی برای جامعه شناسی حیاتی است، چون پژوهشگر ناچار است با موضوع مطالعه‎ی خود تماس مستقیم داشته باشد و جهت گیری‎ها و حساسیت‌های او را درک کند. چنین کند و کاوی پژوهشگر را درگیر ارتباط با مردم یا جامعه‌ی مورد مطالعه‎اش می‎کند و این نیز ارتباطی اجتماعی است. از طرف دیگر، در مشاهده‌ی مشارکتی هیچ روشی برای کنترل فنون مورد استفاده‎ی پژوهشگر یا تغییراتی که حضور خود او بر موضوع مطالعه ایجاد می‎کند، ارائه نمی‎شود. پژوهشگر غالباً نسبت به کنشگرانی که آن‎ها را مطالعه می‎کند منزلت اجتماعی بالاتری دارد، و تلاش برای ارتباط نزدیک با آن‎ها ضرورتاً موجب کاهش پیش داوری‎های قوم‌مدارانه‎اش نمی‎شود. یا شاید جامعه شناسی خود را یکی از کنشگران بداند و به حمایت‌گر و ایدئولوژگ آن‎ها تبدیل شود؛ یعنی کم و بیش آلت دست گروه شود. مشاهده‎ی مشارکتی ممکن است یکی از مراحل ضروری مطالعه باشد، اما روش مطمئنی برای کل مطالعه به شمار نمی‌آید، چون از جامعه شناسی خودجوش افراد مورد مطالعه، و تحریف‎های ناشی از این امر که قابل ارزیابی یا کنترل نیست استقلال ندارد.
با این حال، به‌رغم این نقطه ضعف‎های روش شناختی بسیاری از قوی‌ترین آثار جامعه شناسی بر اساس کاربرد این روش تحقیق پدید امده است. در این آثار، جامعه شناس یا انسان شناس به تحلیل و نقد ارزش‎ها و پیشینه‌ی فرهنگی خود نیز پرداخته، و روش مشاهده‎ی مشارکتی را با هوشمندی، و مهمتر از همه، با تمایل به در نظرگرفتن خویشتن در مقام موضوع تحقیق به کار برده است.
منبع مقاله :
آوتوِیت، ویلیام، باتامور، تام؛ (1392)، فرهنگ علوم اجتماعی قرن بیستم، ترجمه‌ی حسن چاوشیان، تهران: نشر نی، چاپ اول